نقش مراقبتی زنان، فعالیت بی مزد

این مقاله بهار ۱۳۹۴ در مجله زنان امروز منتشر شده. متاسفانه آرشیوی از نسخه چاپ‌شده مجله در دسترس نیست، بنابراین ممکن است که این یادداشت با تغییراتی منتشر شده باشد. استفاده از این مطلب با ذکر نام نویسنده و مجله زنان امروز آزاد است.

زنان امروز، آزاده اکبری، بهار ۱۳۹۴– به یک روز معمولی یک مادر فکر کنید. مادران چه شاغل باشند و چه خانه‌دار، معمولاً وظایف یکسانی دارند: پیش از همه بیدار می‌شوند و آخرین نفر به خواب می‌روند. اگر هفته کاری مردان ایرانی شامل ۴۸ ساعت کار است، زنان شاغل پس از رسیدن به خانه، تازه شیفت دوم کار را آغاز می‌کنند. زنان خانه‌دار نیز تمام وقت مشغول انجام وظایف خانه‌داری هستند. کار خانگی نه حقوق دارد، نه مرخصی و نه پاداش؛ در تولید و درآمد داخلی کشور هم محاسبه نمی‌شود. از این همه کار و تلاش شاید برای زنان تنها یک روز مادر باقی می‌ماند: یک قدردانی نصفه و نیمه برای سهِیم بودن در تولید روزانه ملی. از نگاه مردان سیاست در ایران، خانه‌داری شغل حساب نمی‌شود، پس نه از بیمه خبری هست، نه بازنشستگی.

در سال ۱۹۶۹رساله دکترای ان اوکلی درباره کار خانگی زنان منتشر شد. پژوهش اوکلی نه تنها سال‌هاست باعث شده کار خانگی زنان موضوع بسیاری از گفتگوهای ملی و جهانی باشد بلکه اصول پژوهش فمینیستی را هم دگرگون کرد. در ایران نیز، طبق پژوهش مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در سال ۸۴ با موضوع ارزش‌گذاری اقتصادی زنان خانه‌دار و تامین آتیه آنها،۱۷میلیون و ۹۹۸هزار خانوار در کشور وجود دارند که ارزش کار خانه‌داری زنان در آن‌ها۳۳۶هزار میلیارد ریال در سال است. طبق محاسبات این پژوهش، سهم زنان در تولید ناخالص ملی ۱۶درصد بود.

پژوهش دیگری که دکتر مسکوب درباره «ارزش اقتصادی کار زنان در ایران» انجام داده نشان می‌دهد ارزش کار خانگی حساب نشده زنان 30 میلیارد دلار و 8.6 درصد درآمد غیر نفتی ایران است. در تازه‌ترین پژوهشی نیز که پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی درباره سهم کار خانگی از تولید ناخالص ملی انجام داده است، ارزش تولیدات خانگی بر اساس حساب‌های اقماری در سال 1388 در حدود 104 هزار میلیارد تومان است که این رقم در حدود ۲۹.۷ درصد از کل تولید ناخالص داخلی به قیمت بازار را دربرمی‌گیرد. تفاوت‌های اساسی میان این اعداد و ارقام به خوبی نشان می‌دهد که توافق همه جانبه‌ای بر سر تعاریف  و نوع کار خانگی وجود ندارد.

اما  حتی شهلا باقری مشاور وزیر کار دولت احمدی‌نژاد نیز موافق بود که کار زنان در خانه نباید از چشم اقتصاد مغفول بماند. باقری گفته بود، «زنان خانه‌دار به لحاظ آماری جزو جمعیت بیکار قلمداد شده و در شمار جمعیت فعال اقتصادی محسوب نمی‌شوند؛ اگر یک زن خانه‌دار وظایف خود را در داخل منزل انجام ندهند، مرد مجبور است تا برای انجام این کارها فردی را آورده و هزینه‌ای برای انجام این کارها به او پرداخت کند.»  با وجود این نگرانی‌ها، پینگ پونگ ۱۲ ساله دولت و مجلس بر سر بیمه زنان خانه‌دار همچنان ادامه دارد.  نه در مجلس اعتبار بودجه‌ای برای آن در نظر گرفته می‌شود و نه هیچ سازمان و وزارتخانه‌ای مسئولیتش را قبول می‌کند. بیمه کردن جمعیتی بین ۱۹ تا ۲۳ میلیون نفر نیازمند عزم ملی برای به رسمیت شناختن سیاهه بلندی از کارهایی ست که تا به امروز «وظیفه زنانه» تلقی شده‌اند.

چرا مرد خانه‌دار نداریم؟

خانه‌داری مجموعه‌ای از فعالیت‌های گوناگون است که هر انسانی کمابیش در طول زندگی خود با آن‌ها آشنا می‌شود. مادران و زنان خانه‌دار به واسطه سال‌ها تجربه و تکرار، در هر یک از این مهارت‌ها استاد می‌شوند اما این فعالیت‌ها هیچ‌کدام بالذات زنانه نیستند. اتفاقاً در دنیای خارج از خانه، مردانِ آشپز، خیاط، ظرفشوی، تمیزکار و معلم وجود دارند و برای فعالیت حرفه‌ای خود پول دریافت می‌کنند. پس چطور انجام این فعالیت‌ها در داخل خانه برای مردان عجیب، زنانه و حتی مسخره به نظر می‌رسد؟ جدول زیر نشان می‌دهد که حتی در کشورهایی نیز که مدعی برابری جنسیتی هستند سهم مردان از کار خانگی و کار بی حقوق (مانند نگهداری از کهنسالان) از زنان کمتر است.

واحد: دقیقه در روز زمانی که روزانه برای کار خانه صرف می‌شود زمانی که روزانه برای کار بدون حقوق صرف می‌شود
کشور مرد مرد زن
دانمارک ۱۰۷ ۱۸۶.۱ ۲۴۲.۸
اسلوونی ۱۱۴ ۱۶۶.۵ ۲۸۶.۲
فرانسه ۹۸ ۱۴۲.۷ ۲۳۲.۵
استرالیا ۹۳ ۱۷۱.۶ ۳۱۱
آلمان ۹۰ ۱۶۳.۸ ۲۶۸.۸
ایالات متحده آمریکا ۸۲ ۱۶۱.۱ ۲۴۸.۲
آفریقای جنوبی ۶۹ ۹۱.۶ ۲۵۷
بریتانیا ۶۶ ۱۴۰.۶ ۲۵۷.۸
ایرلند ۴۹ ۱۲۹.۲ ۲۹۶.۱
چین ۴۸ ۹۱ ۲۳۴
ژاپن ۲۴ ۶۹ ۳۲۵.۷
کره ۲۱ ۴۵ ۲۲۷.۳
ترکیه ۲۱ ۱۱۶.۴ ۳۷۶.۷
هند ۱۹ ۵۱.۸ ۳۵۱.۹

 

گر چه در ایران آمار مشابهی درباره سهم مردان از کار خانگی وجود ندارد اما می‌توان حدس زد که رفتار مردان ایرانی به مردان ترکیه‌ای و هندی نزدیک باشد. ۲۰ دقیقه کار خانگی در روز چیزی ست در حد سفت کردن پیچ شیر آب یا عوض کردن لامپ. چه می‌شود که مردان نیازی به مشارکت در منزل نمی‌بینند؟ جامعه‌شناسان، روانشناسان، اقتصاددان‌ها ، علمای دینی و حتی سیاستمداران هر کدام پاسخی برای این سؤال دارند اما مهم‌ترین پاسخ تاریخی به صنعتی‌شدن و شکل‌گیری خانواده هسته‌ای باز می‌گردد. پیش از صنعتی‌شدن و موج بزرگ مهاجرت به شهرها، تمام اعضای خانواده در کارگاه‌های خانوادگی مشغول به کار بودند. گرچه تقسیم کار جنسیتی وجود داشت اما زنان از تولید سهم می‌بردند و مرزهای جنسیتی این چنین پررنگ نبود. جامعه صنعتی اما طوری طراحی شده بود که مرد نان‌آور خانواده شود. حقوق او برای یک خانواده هسته‌ای و مادر/همسر کافی بود. مادر خانواده باید می‌توانست با این درآمد خرید کند، لباس تهیه کند، کودکان را به مدرسه بفرستد و اقتصاد خانه را مدیریت کند. گرچه در ابتدای صنعتی شدن زنان نیز وارد کارخانه‌ها شدند اما خیلی زود مردان برای از بین بردن رقابت و بالا نگه داشتن دستمزدهایشان زنان را مجبور به خانه‌نشینی کردند. تصویر مادر مدبر فداکار از همان زمان تبدیل به هنجار غالب بر روابط خانوادگی شد.

در  مواجهه ایران با مدرنیته نیز، تشکیل خانواده هسته‌ای و پیروی از این الگو به سرعت فراگیر شد.  این الگو با باورهای مذهبی و سنتی جامعه ایرانی نیز مطابقت داشت و همین باعث شد مادرانگی بیش از پیش به شغلی تمام وقت تبدیل شود: شغلی که چنان مهم است که هیچ دستمزدی نمی‌توان برایش درنظر گرفت. چه در ایران و چه در دیگر کشورها، زنانی که همزمان با فرزندآوری مشغول به کار بودند، موجوداتی خودخواه و بی‌رحم توصیف می‌شدند که فرزندانشان به علت کمبود «محبت مادری» جنایتکار و بی‌سواد و معتاد می‌شوند. در کمتر کشوری، از مردان خواسته می‌شود تا بخشی از کار خانگی را به عهده بگیرند و «محبت پدری» را جایگزین «مهر مادری» کنند. هزاران پژوهش و گزارش در این سال‌ها منتشر می‌شد که ادعا می‌کرد حضور مادران برای تربیت فرزند الزامی‌ست. کمتر گزارشی اما درباره تأثیر خانه‌نشینی بر سلامت روانی مادران پژوهش می‌کرد.

رویه دیگر سکه تأکید بر مادرانگی، فشار هنجاری بر مردان برای پذیرش نقش‌های مردانه است. در چنین سیستم باوری ست که مردی که در کار خانه مشارکت دارد «کمتر» مرد حساب می‌شود. این مردانگی ناکافی فقط در خانواده و محل کار و جامعه نکوهش نمی‌شود بلکه آن‌چنان پررنگ به نظر می‌رسد که حتی زنان نیز، مشارکت مردانه را برنمی‌تابند. برای بسیاری از زنان جالب نیست که مردها در آشپزخانه به آنان کمک کنند یا به خرید بروند یا از بچه‌ها نگهداری کنند.  علاوه بر برابری قانونی، فرصت‌های برابر اقتصادی و امکانات سیاسی مشارکت، زنان و مردان باید بتوانند مشارکت در امور منزل را نیز خارج از نقش‌های جنسیتی تعریف شده و به شکلی مهارت‌محور نگاه کنند.

کار یا مادری، چرا حتماً باید یکی را انتخاب کرد؟

برای بسیاری از زنان تعادل برقرار کردن بین اشتغال و مادرانگی غیرممکن است. زنان مجبورند از کودکان مراقبت کنند،  از افراد بیمار یا ناتوان پرستاری کنند و همزمان مدیر خانه باشند. همزمان خانه‌داری شغل محسوب نمی‌شود و حقوقی نیز به آن تعلق نمی‌گیرد و ساز و کار حمایتی نیز از کار خانگی وجود ندارد. علاوه بر این زنان شاغل نیز از حمایت قانونی لازم برای فرزندآوری ومشارکت فعال در اقتصاد کشور برخوردار نیستند. حذف مهدکودک‌ها، دورکاری و کاهش ساعات کاری زنان از سیاست‌های دوره احمدی‌نژاد بود تا زنان را از بازار کار دور نگه دارد. این قوانین با تبلیغات همه‌جانبه با فرزندآوری همراه شد. سیاست‌هایی که انتقادات فراوان کارشناسان و متخصصین علوم اجتماعی را به همراه داشت. در شرایطی که ایران رو به سوی سیاست‌های فرزندآوری بیشتر و ازدیاد جمعیت می‌رود، شاید مهم‌تر باشد تا با وضع سیاست‌های حمایتی، مادری و حضور فعال زنان را به شکلی همزمان جلو برد. چنین مسئله‌ای به طور خودبخودی مشارکت بیشتر مردان در امور منزل را می‌طلبد.  همچنان که پدران امروز به نسبت پدران خود وقت بیشتری را با فرزندان خود می‌گذرانند و در تربیت و آموزش آن‌ها نقش پررنگ‌تری ایفا می‌کنند.

یکی از مهمترین جنبه‌های حمایت از فرزندآوری زنان شاغل درنظر گرفتن مرخصی زایمان مناسب برای پدران و مادران است. درمنطقه خاورمیانه مرخصی زایمان به طور متوسط ۲۶ هفته است. سازمان جهانی کار حداقل ۱۴ هفته مرخصی زایمان را توصیه می‌کند. جدول زیر میزان مرخصی زایمان در کشورهای مختلف منطقه را نشان می‌دهد:

گرجستان  ۱۸ هفته آذربایجان ۱۶۵ هفته قطر ۷ هفته
ارمنستان  ۱۱۴ هفته لبنان ۷ هفته عربستان سعودی  ۱۰ هفته
سوریه ۱۷ هفته عراق ۹ هفته یمن ۹ هفته
افغانستان ۱۳ هفته پاکستان ۱۲ هفته اردن  ۱۰ هفته
امارات متحده عربی  ۶ هفته عمان  ۷ هفته ایران ۲۶ هفته

 

تنها ۴ کشور در جهان هیچ قانونی مبنی بر التزام کارفرما بر مرخصی زایمان با حقوق ندارند: لیبریا، سوازیلند، پاپوا گینه نو و ایالات متحده آمریکا. در بسیاری از کشورها مرخصی باحقوق زایمان به تصمیم کارفرما بستگی دارد. در آمریکا این کارفرماست که تصمیم می‌گیرد به مادری که مرخصی زایمان گرفته حقوق پرداخت کند یا نه. کشورهای اروپای مرکزی طولانی‌ترین مرخصی زایمان را دارند. در بعضی کشورها این میزان به سه سال می‌رسد.

در میان کشورهایی که مرخصی پدرانگی را به رسمیت می‌شمرند سوئد با ماکزیمم ۴۸۰ روز مرخصی در صدر جدول قرار دارد. آلمان با ۳۶۵ روز و کانادا با ۲۴۵ روز در رتبه‌های بعدی قرار می‌گیرند. مرخصی زایمان برای پدران در بسیاری کشورها چیزی حدود دو هفته است. پرتغال، اسپانیا، دانمارک، لهستان، بریتانیا و کنیا دو هفته مرخصی پدرانگی برای مردها در نظر گرفته‌اند اما جالب این جاست که طبق نتایج یک نظرسنجی از هر ۱۰ پدر بریتانیایی تنها چهار نفر از این مرخصی استفاده می‌کنند. ۵۲ درصد تازه پدرشده‌ها اعتقاد دارند استطاعت مالی این مرخصی را ندارند. ۴۹ درصد می‌گویند حجم کاریشان اجازه نمی‌دهد و ۲۶ درصد اعتقاد دارند که موقعیت شغلی‌شان به خطر می‌افتد.  کشورهایی مثل آمریکا، ژاپن، چین، ایرلند و هند اصولاً چیزی به نام مرخصی پدرانگی ندارند.

مرخصی زایمان برای مادران و پدران، فراهم آوردن مهدکودک نزدیک به محل کار مادر برای ادامه شیردادن به کودکان زیر ۲ سال و اهمیت دادن به نقش پدران در مشارکت برای تربیت فرزندان از جمله راهکارهایی ست که نه تنها نرخ مشارکت فعال زنان در اقتصاد کشور بالا می‌برد بلکه در کیفیت تربیت نسل آینده و نیروی کار فردا نیز نقشی مؤثر دارد.

اقتصادِ مراقبت، نقش زنان و سیاست‌های دولتی

نقش مراقبتی زنان در خانواده و معنای اقتصادی این فعالیت بی‌مزد، در دوره‌های مختلف دولت و مجلس ایران موضوع جدل و تنش ایدئولوژیک بوده است. در دولت فعلی بر محاسبه خانه‌داری به عنوان شغل تأکید می‌شود. سهیلا جلودارزاده مشاور وزیر صنعت ،معدن و تجارت و رییس اتحادیه زنان کارگر نیز درباره تعیین نرخ بیکاری زنان می‌گوید، «هم‌اکنون شاغلان در بخش کشاورزی بیشتر از رقم‌های اعلام شده است اما چون در بخش‌های خانگی بوده دیگر این رقم را اعلام نمی‌کنند یا مثلا در میوه چیدن و قالیبافی دختران کمک می‌کنند که اصلا این گونه اقدامات آمار نمی‌شوند. در این بخش اگر تعاونی‌های زنان روستایی شکل بگیرد آن وقت سهم آنها از درآمد افزایش می‌یابد. امروز زنان در روستاها کار می‌کنند اما سهمی از این درآمد ندارند. شما وقتی به‌طور کلی بخواهید مشکل را از ریشه حل کنید به این می‌رسید که سهم زنان از درآمد سرانه کشور بسیار اندک است و حساب نمی‌شود. وقتی زن در خانه کار می‌کند ارزش‌افزوده ایجاد می‌کند. درآمدهای ملی را بالا می‌برد اما این هیچ‌جا محاسبه نمی‌شود.» از سوی دیگر معاونت امورزنان و خانواده ریاست جمهوری  به دنبال تصویب بیمه زنان خانه‌دار در مجلس است. لایحه جدید به گفته معاونت حقوقی این دفتر طوری تنظیم شده که هم لایحه تصویب شود و هم کمتر با نقد مواجه شود.

تصویب قوانین حمایتی گرچه نقش مهمی در ورود زنان به بازار کار و به رسمیت ‌شناختن کار خانگی زنان ایفا می‌کند اما ارتقای ارزش‌های انسانی در خانواده نیازمند تغییر نگرش‌ها درباره نقش‌های جنسیتی موجود در خانه است. خانواده گرچه نهادی برای فرزندآوری، تربیت نیروی کار مؤثر و انتقال ارزش‌های اجتماعی به نسل بعد است اما خانواده‌ای که در آن همدلی و برابری همواره مایه کشمش و تنش است، هیچ‌گاه به آرمان‌های توسعه‌ای و پیشرفت انسانی ایران نزدیک نخواهدشد. در شرایطی که ایران به شدت نیازمند نیروی کار و رشد جمعیتی مؤثر برای برداشتن قدم‌های توسعه‌ای بلند است، مادران تنها به روز مادر احتیاج ندارند. مادران می‌خواهند تا کار روزانه آن‌ها، کاری بی‌مرخصی، بی‌حقوق و بدون بازنشستگی، به رسمیت شناخته شود تا بتوانند به شکل معناداری در اقتصاد کشور نقش ایفا کنند.

زنان امروز، آزاده اکبری، بهار ۱۳۹۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *